دسته : -پژوهش ها
فرمت فایل : word
حجم فایل : 46 KB
تعداد صفحات : 86
بازدیدها : 265
برچسبها : دانلود پایان نامه پژوهش پروژه
مبلغ : 8000 تومان
خرید این فایلپایان نامه حاکمیت خدا برانسان و حاكمیّت انسان بر سرنوشت خویش
پیشگفتار:
بر مبنای جهان بینی توحیدی، از آن جا كه خداوند مالك تمام هستی است « لِلّهِ مَا فِیِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ» سر رشته و اختیار هستی نیز به دست اوست « فالله هو الوالی».
و شخص مؤمن كه برای خداوند چنین منزلتی قائل است، همواره او را ولی و اختیار دارخود می داند « أنتَ وَلیّ فِی الدُنّیا و الاخِرَه » كسی كه این حقیقت را كه غیر از او هیچ ولی و صاحب اختیاری وجود ندارد، درك كرده باشد، خود را در سایه سار ولایت او قرار می دهد و خداوند نیز ولایت خاص خویش را از او دریغ نمی كند« الله وَلی الّذینَ آمَنوا یُخرِجهم مِنَ الظُّلُماتِ الَی النُّورِ » چنین كسی این حقیقت را دریافته است كه خداوند بهترین مولا است « نِعْمَ الْمَوْلَی » و اگر او را به ولایت خود برگزیند، از هر مولایی دیگری، بی نیاز است.
كسی كه به این بینش توحیدی دست یابد ، از شخصیت ممتاز و روح مقتدری بر خوردار خواهد بود.
در مقابل، كسی كه ولایت خداوند را در عمل نپذیرفته و از مسیر حق خارج شده است، بی پناه خواهد ماند و فرمان برداری از غیرخداوند به هر شكل و اندازه كه باشد نقض ولایت خداوندی است؛
نشانه پذیرش ولایت خداوند در عرصه فردی تن در دادن به احكام اوست و در صحنه اجتماع نیز، دل نبستن به غیر قانون الهی است.
مبنای هر گونه تصمیمی در جامعه مؤمنان باید خدا و احكام او باشدو باید هرگونه اختلاف با رجوع به دین خدا حل و فصل شود.
اجرای قانون در مورد دیگران نوعی دخالت در حیطه اختیار آنان است . از این رو به صرف اینكه قانون بر گرفته از دستورات دینی است كافی نیست تا هر كس بتواند آن را در مورد دیگران به اجرا درآورد. (7)
هیچ انسان و هیچ دستگاهی نمی تواند حكمی را بر دیگران جاری كند مگر آنكه ثابت شود از چنین حقی برخوردار است. دستگاهی واجد چنین صلاحیتی است كه مشروعیت داشته باشد. بر مبنای جهان بینی توحیدی ـ همانطور كه پیش تر گذشت ـ حق حاكمیت و ولایت در انحصار خدا است و كسی كه در مصدر حكومت قرار می گیرد، به واقع در ولایت خدا دخالت كرده است. بنابراین اعمال ولایت نیز در انحصار كسی خواهد بود كه مجوز چنین تصرف و ولایتی را از سوی خداوند داشته باشد.
مفهوم « حق الهی حاكمیت» این است كه دخالت در امور دیگران ، از اختیارات انحصاری خالق و مدبّر و ولی حقیقی انسان ها است. خداوند این ولایت را از طریق اذنی كه به فرد یا گروه خاصی می دهد، اعمال می كند؛
نه آنكه خود به جامعه انسان ها درآید و بر آنان حكم راند. امام خمینی(قدس سره) در كتاب مكاسب محرمه، می فرمایند:
« ولایت به حكم عقل، مخصوص ذات باری است، تنها اوست كه حاكمیت بالذات دارد، حاكمیتی كه مستند به جعل دیگران نیست و اصالتاً حق دارد برای انسانها و اداره امورشان تدبیر كنند ... دیگران تنها با جعل و نصب او می توانند متصدی امر ولایت گردند».
بنابراین حاكمیت ذاتاً و اصالتاً حق خداوند است و از این رو نظریاتی كه این حق را به انسان ها می دهند، بر خلاف منطق توحیدی قلمداد می شوند.
انسان ها، به هیچ روی دارای حق ذاتی برای حاكمیت نیستند، كه آن را از طریق قرار داد اجتماع
یا رضایت به دیگری واگذارند.آنان اگر حقی داشته باشند، حقی است كه خداوند به ایشان عطاء فرموده است. (8)
خداوند اگر چه دارای حق حاكمیت و تصمیم گیری برای همگان است، انسان ها را مجبور یه پذیرش ولایت خود نكرده است. از این رو، حق حاكمیت خدا با آزادی انسان ها منافات ندارد. زیرا انسان ها در پذیرفتن ولایت خداوند بر خود ، مختارند؛ همچنان كه راه گمراهی به روی ایشان گشوده است.
پس معلوم شد كه حاكم اصلی خداوند است؛ اما او می تواند حاكمیت و ولایت را برای دیگران نیز اعتبتر كند؛ با این تفاوت كه ولایت او اصلی و ذاتی است و ولایت دیگران تبعی.
بررسی بهترین شیوه های حكومت و شناخت اصولی كه بشریّت را به ساحل نیكبختی و سعادت
می رساند و پایان هرگونه ظلم و ستم را ندا میدهد، یكی از مهمترین مباحثی است كه دانشمندان و اندیشمندان را به تحقیق و كاوش واداشته است.
صاحبنظرانی كه پیرامون این مسئله به كندوكاو پرداخته اند، به جز آنانكه به آئین اسلام پایبند بوده و به این مكتب رهائی بخش گرویده اند، همه از دو عنصر اساسی كه بزرگترین نقش را در پی ریزی حكومت ایفاء می نمایند، غفلت ورزیده اند. این دو عنصر اساسی عبارتند از :
1ـ سعادت در سرای ابدی و زندگی عالم باز پسین.
2ـ كسب خشنودی پروردگار بزرگ.
حقیقت این است كه هر چه زمان پیش میرود، بشر بر یك نكته دقیق آگاهی می یابد و براستی باورمی كند كه تنها راه سعادت انسان در زندگی دنیا آنست كه حكومت را در دنیا بر اساس قوانینی پی ریزی نماید كه مبتنی بر وحی خداوندی است؛ خداوندی كه بر همه نیازهای بشر واقف است و همه راه های رستگاری وی را می داند.
در شرایطی كه حال دنیا اینگونه است، بدون تردید سعادت اخروی و تحصیل رضای خالق بستگی تام به اطاعت از قوانین دینی خواهد داشت. (9)
امروز، ما جهان را می نگریم كه در دنیای خروشان ستم و درد غوطه ور است و هر آن خطر نابودی و نیستی، آن را تهدید می كند. شگفتا كه پیشتازان اندیشه بشری پیوسته طرح های جدید عرضه
می كنند و بر نامه های گوناگون برای حكومت ارائه می دهند كه همه تجربیّات تاریخی را در بر دارد.
پیشگفتار: ۱
گفتار اول: ۱۳
حاکمیّت خدا بر جهان و انسان ۱۳
تعریف حاکمیّت و انواع آن: ۱۴
حاکمیت مطلق : ۱۵
حاکمیّت مردم : ۱۵
حاکمیّت ملی: ۱۶
حاکمیّت تکوینی: ۱۷
حاکمیّت تشریعی: ۱۸
منشاءالهی : حاکمیت تئو کراتیک ۱۹
حاکمیّت خداوند: ۲۳
گفتار دوم: ۳۲
منشاء حاکمیت در حقوق ایران: ۳۲
بند ۱ـ حاکمیت الهی: ۳۴
الف)اعتقادات مکتبی: ۳۴
ب) قوانین اسلامی: ۳۷
ج) حکومت اسلامی: ۳۹
رابطه ولایت فقیه با حقوق و آزادی های فردی و دمکراسی: ۴۶
بند۱ـ طرق و روشهای سلامت نظام با رهبری ولی فقیه: ۴۷
الف) عدالت بعنوان شرط لازم برای رهبری: ۴۷
ب) نظارت خبرگان بر اقدامات رهبری: ۴۷
ج) استمرار اقبال عامه و رضایت اکثریت مردم: ۴۸
مقایسه جمهوری اسلامی ایران با نظام های دمکراسی مطلق: ۵۰
اسلام و دمکراسی: ۵۱
گفتار سوم: ۵۴
حاکمیّت انسان بر سرنوشت خویش ۵۴
حاکمیّت انسان بر سرنوشت خویش ۵۵
شناخت انسان (انسان شناسی) ۵۶
ارتباط انسان شناسی با خدا شناسی ۵۸
انسان و اختیار ۵۹
جبر ۶۴
قرآن و اختیار انسان ۶۶
۲ـ حاکمیّت مطلقه خدا بر وجود ۶۸
خلافت : ۷۱
خلافت الانسان: ۷۱
استخلاف: ۷۲
استئمان: ۷۳
امر و نهی الهی: ۷۵
آزادی دیگران: ۷۵
نتیجه گیری: ۷۹
منابع: ۸۲